بابا بزرگ
فرهام جان الان سه تا شعر بلده (یه توپ دارم قل قلی ، بابا بزرگ ،گربه سرما خورده ) چند تا هم دست و پا شکسته یاد گرفته و یکی از شعرای که یاد گرفته شعر بابا بزرگ که خیلی هم خوشش میاد وقتی بیرون می ریم هر پیرمردی رو می بینه می گه بابا بزرگ.خودشم خیلی جالب ادای بابا بزرگارو در میاره .الهی قربونت بشم .
بابا بزرگ چه پیره الهی هرگز نمیره
عینک داره با عصا قصه میگه با ادا
خوشحال مثل بنده با ریش سفید میخنده
دست میزاره تو سینی به من میده شیرینی
همین شعر به سبک آقا فرهام :
بابا بزرگ پیره الهی نمیله
عینک داله با عصا قصه میگه ادا
خوشحال مثل بنده لیش سفید میخنده
دست میزاله شینینی به من میده شینینی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی