فرهامفرهام، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره

روزهای زیبای کودکی

سرماخوردگی

1391/7/5 10:01
190 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز مامان الان دو روز که سرما خورده ،از بس که میگه پیاده بریم بیرون (ماشین اَخه ،پیاده خوب ) من و بابا تصمیم گرفتیم که دوشنبه ٣ مهر بعداظهر پیاده بریم بیرون شما هم حسابی کِیف می کردی و حین راه رفتن هم میگیی مامان من ( خَس بغل ) که همون من خستم بغلم کن میشه .بعد از آمدن شب انگاری آره دیگه ناناز مامان یه کوچولو سرما خورده و آبریزش بینی داری پسری هم که خیلی بدش میاد تا بینیش میاد داد می زنی و میگی مامان ( اَی ) .ماشالله شما هم که خیلی بد دارو میخوری مجبوریم با هزار ترفند به شما دارو بدیم به همین خاطر همیشه موقع شربت خوردن یه قاشق اول بابا می خوره و بعد شما لطف می کنید و میل می کنید ،به بابا می گی ( بُخور دایو خوب ) .فقط امیدوارم هر چه زودتر خوب بشی عزیز دلم .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

میخک آبی
6 مهر 91 13:27
الهی .منم میگم این پسل عمو جونم چرا یه هفته هست نمیاد .انقد هم درس دارم نمیتونم ازش خبر دار شم.حتی این دو روزی که تعطیلم رو هم باید درس بخونم.دلم براش تنگ شده ولی از ساعت دو که میرسم خونه باید بگم درس درس درس.