فرهامفرهام، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 21 روز سن داره

روزهای زیبای کودکی

چند وقت پیش

1394/8/11 20:16
308 بازدید
اشتراک گذاری

 سلام گلای مامان نمیدونم چیکار کنم اصلا وقت نمیشه الانم زنمو بالایی آمد و شما رو برد پیش خودش منم سریع پریدم پشت کامپیوتر ببینم چقدر میتونم جبران عقب افتادگی کارامو بکنم .

تولد یک سالگی آقا فرزام هم شد تولد پنج سالگی آقا فرهام هم شد کلی کارا کردید فرهام جون وارد پیش دبستانی شد مشق نوشتن یاد گرفته به قول خو دش دیگه با سواد شده به مامان و بابات میگی معلوماتتون ببرید بالا من دیگه با سواد شدم قربونت برم .

فرزام جون واکسنای دو ،چهار ،شش ماهگی و یک سالگیشو زد .چهار دست و پا رفت ،دندان در آورد و مامان آش دندونی برات پخت ،تاتی تاتی کرد ،راه رفتن یاد گرفت ،جیق زدن یاد گرفته ( وای وای )، اولین کلمه ای که به زبان آورد تو هفت ماهگی مامان بود همه چی مامان خیلی هم به مامان وابسته هستی ،بعد بابا ، من ،دَدَ ،دادا که همون داداش هست ،آقا ، تازگی هم قند یاد گرفتی آخه به قند خیلی علاقه داری ،حمام کردنم خیلی دوست داری تا کسی میره سمت حمام لباسات میکشی تا در بیاری میگی من ،ولی نمیدونم چرا زیاد حرف نمیزنی ولی همه چی متوجه میشی با سرت جواب میدی و با ادا در آوردن به ما حالی میکنی .از بیرون رفتنم خیلی خوشت میاد دوست داری صبح تا شب بیرون باشی .به ریخت و پاش هم علاقه داری همه چی پخش و پلا می کنی امان از اون روزی که کیکی یا شیرینی یا یه خوراکی نرم به دستت برسه کل خانه از اون میشه حالا بیا اونارو جمع کن دیگه چی میشه کرد .  داره صداتون میاد دیگه نمیتونم بقیه مطالب باشه برای بعد .اینم یه عکس از مهمانی خودت . 

پسندها (1)

نظرات (0)