آدامس جویدن

گل پسر مامان چند وقته که به آدامس علاقه پیدا کرده ،از اونجایی که مامان هر روز باید آدامس بخوره فرهام جونمم از بس که دست مامان دیده اونم عادت کرده (البته سعی می کنم که جلوی چشم پسرم نخورم ولی پسر طلا حواسش به همه چی هست ) و از مامان و باباش آدامس میخواد و هر وقتم خودش دلش آدامس بخواد انگشتشو می کنه تو دهنش و دندوناشو نشون میده و بعد به حالت جویدن دندوناشو بهم میزنه و میگه ( هم )و ما متوجه میشیم که فرهام جون آدامس میخواد .اما عسل مامان حرف گوش میکنه و بهش گفتم که پسرم آدامسو باید بجویی نکنه قورت بدیی ،پسر طلا هم متوجه شده و هر وقت آدامس میخواد قشنگ میجوه و هر وقتم که دیگه از خوردنش خسته میشه سریع میاره میده به مامان و میگه ( اخ ) .اما چند روز پیش که ازم آدامس گرفتی مشغول جویدن بودی مامان که برات قاقا آورد همین که قاقارو دیدی یدفعه پاشودی و آدامسو از دهنت در آوردی و رفتی سمت آشپزخانه و بعد در سطل زبالرو باز کردی و آدامستو انداختی توش منم که این صحنه رو دیدم خیلی خوشم آمد و آنقدر بوست کردم و می گفتم الهی مادر فدات بشههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه.

 فرهام جونم آنقدر شیرین کاری می کنه که نمیدونم کدومشو بگم ولی عشق مامان و باباش و شده زندگیمون.

از گیتار زدنش بگم که پسری یه کارتون داره که توش کلا گربه داره و همشون آهنگ میزنن و یکی از گربه ها دستش گیتار داره ،فرهام جونم هر وقت اون کارتونو میبینه خودشو کمی کج میکنه بعد با دوتا دستش طوری که گیتار تو دستش گیتار میزنه و به ما میفهمونه که گیتار میخواد و یا با ( اه اه )گفتنش ما رو بلند میکنه و به سمت اتاقش میبره و گیتارو نشون میده و گیتاری که از خودش بزرگتره و از ما میگره و روی زمین میکشه میبره سر جاش و بعد دستشو به زمین میزنه و میگه بشین .و بعد شروع میکنه به آواز خوندن و آهنگ زدن .به به چه آهنگ دلنوازی قربونت برم که با اون دستای کوچولوت برای مامان و بابا آهنگ میزنی .

الان صداتو شنیدم انگاری از خواب بیدار شدی بقیه شیرینکاریاتو بعدا میام برات مینویسم .فعلا خداحافظ . 

راستی خیلی خیلی دوست داریمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم.