فرهامفرهام، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

روزهای زیبای کودکی

بازی در پارک

1390/10/23 19:58
335 بازدید
اشتراک گذاری

روز شنبه قرار بود ناهار بریم بیرون بعد از اینکه بابا از سر کار آمد سه نفری رفتیم ناهار بعدش رفتیم پارک از اونجای که شما هر وقت وسایل بازی تو پارک می بینی با دستت اشاره میکنی و میگی اه اه ،ما هم مجبور شدیم از ماشین پیاده شدیم و با اینکه هوا هم سرد بود شما رفتی به سمت وسایل بازی تو پارک و اول از همه به سراغ تاب رفتی و گفتی ( داب )      niniweblog.com   حسابی ذوق می کردی و بابا هم ازت عکس می گرفت و تو هم هی تو پارک میدوییدی آخه از فضای باز خیلی خوشت میاد و ما هم سعی می کردیم یجوری سرتو گرم کنیم و زود بریم آخه هوا خیلی سرد بود ولی تو هی راهتو عوض می کردی و اصلا به سمت ماشین نمی رفتی .امان از دست تو پسر شیطون .

 

بلاخره به هر نحوی که بود سرتو گرم کردیم و رفتیم تو ماشین و بعد شما شروع کردی به گریه کردنniniweblog.com

اما عیبی نداره پسرم بزرگ میشی یادت میره ، عسلم .

تازه یه شاهکار دیگه وقتی بابا از پشت فرمان پیاده میشه سریع می خوای بری سر جای بابا بشینی و بعد با دستت فرمان میجرخونی   niniweblog.com و میگی هوووم .اینم عکست .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)