پسرم بزرگ شده

قوربونت برم عزيز دلمممممممممم . ماشالله چند وقتي كه هر چي بهت ميگيم همه چيزو متوجه ميشي و هر كاري كه بهت بگيم برامون انجام ميدي .بپر بغل بابا ،كنترل تلويزيون رو برامون مياري ،كيف مامانو مياري ،اسباب بازياتو همشونو با اسماشون ميدوني و هر كدومو كه بهت بگيم مياري ،بوق ماشينتو همچين ميزني كه انگار عروسي خودته ايشالله عزيزم ،هر ميوه اي رو كه بهت بگيم بده ميدي و ... هزار هزار ماشالله به پسرم كه همه چيزو متوجه ميشه و به مامان و باباش با اين كاراش انرژي ميده اونم از دوهزار واتش ولي خدايش بيشتراز اينا انرژي ميده .امروزم از صبح كلمه ( بله)رو داشتم  بهت ياد ميدادم و تو فقط مثل هميشه بهم نگاه ميكردي و تو حافظت نگه ميداشتي تا به وقتش جواب بدي ولي من كه حسابي شاكي شدم و هي بهت ميگم فرهام جون اينو ميخوري بله ،اونكارو ميخواي انجام بدي بله ،و... ولي تا ظهر هيچ جوابي نگرفتم تا اينكه بابا جون از سر كار آمد و بعد از ناهار با بابا داشتي بازي ميكردي و بابا بدون هيچ اطلاعي از كارامون بهت گفت فرهام پسرم بادكنكتو ميدي بابا تو هم در جواب به بابا گفتي ( به له ) واي خداي من ،آنقدر ما ذوق كرديم كه خدا ميدونه ،گفتم مامان قربونت بره از صبح دارم بهت ميگم بله آخر الان جواب دادي و بعد از اين شد كه تا شب فرهام جون كلمه بله رو هم ياد گرفت و تو تلفظ كردن بله هم ماهر تر شد . البته بعضي وقتا ما بين حرف زدنش بعضي از كلماتو به زبون مياره و حسابي ما هم ذوق مي كنيم و خوشحال ميشيم و خداري مهربون هزاران مرتبه شكر مي كنيم از دادن همچين فرزندي به ما .

خداجون متشكريم .