شعر بهاری
باد از راه آمد ابر باخود آورد آسمان را با ابر ذرّه ذرّه پر کرد چادرش را دنیا برسرخود پوشید گُم شد آن بالاها نورِگرم خورشید برق زد ، رعد آمد مثل شیری غرید ابرها ترسیدند باز باران بارید خاک ، آرام آرام آبِ باران را خورد باد آمد ، هو هو ابر را با خود برد بازهم پیدا شد خنده های خورشید آسمان آبی شد باز هم گل ...