فرهامفرهام، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

روزهای زیبای کودکی

جمعه آخر هفته

1391/10/29 23:13
372 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسر عشق مامان امروز ظهر خانه عمو جعفر دعوت بودیم آنقدر شیطونی کردی که خدا می دونه .راستی دو تا کتاب داستان هم پریسا جون بعنوان هدیه بهت داد اونم بخاطر اینکه هم علاقه زیادی به کتاب داری و هم الان دو هفته میشه که باز داری تمرین دستشویی رفتن می کنی مامان و بابا هم برات جایزه های مختلفی خریدن که بعدا برات می گم .ولی خانه عمو آنقدر بازی کردی ،شعر خوندی که همه از خواندن شعرات فیض می بردن و به همه یاد می دادی و از اونا درخواست می کردی که بخونن و در آخر با دست میزدی و تشویق می کردی و می گفتی آفرین بچه ها .

هر وقت که بهت می گیم شعر بخون اول از همه گربه سرما خورده رو می خونی آخه خیلی از این شعر خوشت میاد .

( گربه سرما خورده   قرص و دوا نخورده

  اتل متل نخودچی   سرفه و هاپچی هاپچی

ببین چه لاغر شده     قد کبوتر شده

 تا موش موشی هلش داد    از روی پله افتاد)

niniweblog.com

اینم از زبان آقا فرهام :

گُبه سرما خوده          قُص دوا نخوده                               

اتل اتل نخودچی        سُفه و هاپچی هاپچی                    

ببین  قد کبوتل شده                        

تا موش موشی هلش داد     از روی پله افتاد                 

  بعد سریع دست می زنی و می گی آفلین فَ هام .

یه شعر معروفی که هممون بلدیم و از بچگی همه میدونن :

 توپ دالم قل قلیِ سرخ و آبی  بزنم زمین هوا میله ندونی کجا میله  توپ نداشتم  مشقامو خوب نوشتم بابام عیدی داد توپ قل قلی داد .

اِنقدر دوست دارم که خدا خودش میدونه با نگاهت ،با حرفات ،با راه رفتنت ،با دویدنات ،با اداهات با کارای که انجام میدی با شیرین زبونیات و... با تمام وجودم دوست دارم دوست دارم دوست دارم . 

سپاسگذارم :

خدای خوب و مهربونم هزاران هزار مرتبه شکر می کنم و سپاسگذارم بخاطر این همه محبتی که نسبت به ما داشتی و فرهام عزیزم رو به ما هدیه دادی .چرا که هر چقدر شکر گذار باشیم باز هم کم است پس سپاسگذاریم بخاطر تمام محبتات و نعمتهای که به ما دادی .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)