فرهامفرهام، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه سن داره

روزهای زیبای کودکی

مادرانه

1392/9/2 7:26
244 بازدید
اشتراک گذاری

فرهام جونم سلام 

امروز میخوام یکمی درد و دل کنم و یه کوچولو هم وصیت ...

جوجه کوچولوی من :

ازت میخوام که توی راه پرپیچ و خم زندگی صبور باش اما به اندازه ،طوریکه دیگران از این صبوری و وقار تو سوء استفاده نکنن .

میخوام بهت بگم که از حق خودت (اگه به حق بود ) همیشه و در همه حال دفاع کنی ،البته با رعایت ادب و نزاکت ،یادت باشه که حق گرفتنیه نه دادنی ...

مامان جون :

توی زندگی فراز و نشیبهای زیادی وجود داره که گاهی وقتها آدمی رو خسته میکنه اما تو گل من باید مقاوم باشی و سعی کنی زانوهات خم نشه .

عروسک من :

توی این راه گرگهای زیادی توی لباس بره در کمینتن مراقت باش گول ظاهرشونو و حرفهای فریبندشون رو نخوری چون همشون بفکر منافع خودشونن همیشه به توانائیهات مطمئن باش و در صدد تحکیم اونا قدم بردار ،مطمئن باش که تو میتونی و قادری هر آنچه رو که میخواهی به دست بیاری .اجازه نده که توی این وانفسا کسی تو رو طعمه قرار بده ،نردبون ترقی بقیه نباش .

تا اونجایی که تونستی درستو ادامه بده ،نزار دیگران و حتی شرایط سخت مانع پیشرفت و هدفت بشه ،سعی کن همیشه با پاهای خودت راه بری و به دیگران تکیه نکنی .

عزیز دلم :

توی همه ی کارها به خدا توکل کن و مطمئن باش که اون همیشه باتوئه و تو رو تنها نمیزاره .

امیدوارم که سایه شوم تیرگی همیشه از تو دور باشه .

امیدوارم روزی که درد و دلهای مامان رو میخونی درکش کنی و اشتباهات و بی تجربگیهای مامان رو تکرار نکنی و درس بگیری و بفهمی که من جز سعادت برای تو هیج چیز دیگری نمیخوام .

همیشه یادت باشه :

مامان و بابا توی سخترین و دشوارترین لحظه ها در کنار تو هستند .

و در آخر : 

عاشقتیممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم .

پسندها (1)

نظرات (0)